دوشنبه 93 آذر 10 :: 8:30 عصر :: نویسنده : مائده احسانی نیا
موضوع مطلب :
یکشنبه 93 تیر 15 :: 11:1 عصر :: نویسنده : مائده احسانی نیا
یادگرفتم ک عاشق منم و عشق فقط خداست... همین و بس... اینو ک باور کنم زندگیم میشه عسل... وقتی بدونم دوسم داره... ب فکرمه... هوامو داره... منو می بینه... همین برام بسه... فقط کافیه ک باورش کنی... اون موقع است ک لذتش رو می چشی... امتحان کن... تجربه ی قشنگیه... میشه ی داستان جالب.. ی داستان زیبا.. اسمش رو هم بذار... من و خدا *** پ.ن:تا خدا بنده نواز است ب خلقش چ نیاز... می کشم ناز یکی تا ب همه ناز کنم.... موضوع مطلب :
یکشنبه 93 تیر 15 :: 10:48 عصر :: نویسنده : مائده احسانی نیا
آموخته ام ک هرگاه ارزش زندگی را فراموش کردم ب چشمان مظلوم حیوان بی زبانی بنگرم ک ب سوی قتلگاه روانه می شود.... آموخته ام ک زندگی را باید در دستان پدرم و آغوش مادرم و خنده ای برادرم جست و جو کنم... آموخته ام ک برای هر کسی ارزشی دارد... آموخته ام ک خدا هیچ گاه بندگانش را فراموش نمی کند... آموخته ام ک من اشرف مخلوقاتم....پس نباید ب کسی اجازه بدهم ک حتی اندکی از ارزش من بکاهد... آموخته ام ک هر لحظه ک می گذرد پر از فرصت است... آموخته ام ک این نیز بگذرد... آموخته ام ک وقتم را برای چیزهای بیهوده تلف نکنم... آموخته ام ک این زندگی ارزش غم خوردن ندارد... آموخته ام ک تلاش کنم... آموخته ام ک بدانم خدا همیشه و همه جا همراه من است... این چیزایی رو ک نوشتم واقعا بهشون رسیدم.... ساده ازشون نگذرید... التماس دعا... یا علی... *** پ.ن:خدا همین جاست....همین جا....پیش ما...خودتو نگاه کن...دقت کن...بگرد....پیداش می کنی....مطمئن باش....منتظرته.... موضوع مطلب :
پنج شنبه 93 اردیبهشت 4 :: 2:46 عصر :: نویسنده : مائده احسانی نیا
من + تو + یه مشت آدم علاف و بیکار.... ریموت تی وی رو بر می دارم و بی حوصله خاموشش می کنم.... راستی یه سوال!!!!!!!!!! زندگی یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ این که صبح بیدار شی و یه روز کپی دیروز رو شروع کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اینکه لحظه ها واست مهم نباشن؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اینکه هیچ برنامه ای واسه دو دقیقه بعدت نداشته باشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ این زنذگی داره به کجا میره؟؟؟؟؟؟؟؟؟ قراره به کجا برسیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هممون یه سری آدمیم با کلی کار عقب افتاده و جسمی تنبل..... تا کی قراره این جوری پیش بریم؟؟؟؟؟؟؟؟ جالب این جاست که هممون هم یه ابر بزرگ بالا سرمونه..... یه ابر پر از آرزو های بزرگ..... تلاشم نمی کنیم و مدام خودمون رو با این جمله ی کلیشه ای قانع می کنیم.... شانـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــس نداریم که............ بس کن دیگه............ تا کی قراره ادامه بدیم؟؟؟؟؟؟ چرا نباید واسه خواسته هامون تلاش کنیم؟؟؟؟؟؟ چرا نقش نداریم؟؟؟؟؟ چرا نباید اوضاع سیاسی،پزشکی،اقتصادی،ورزشی و.....واسمون مهم باشه؟؟؟؟؟ مگه ما جزو این مملکت نیستیم؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا نباید واسه مشهور شدنمون تلاش کنیم؟؟؟؟؟؟ چرا این قدر خسته ایم؟؟؟؟؟ چرا این قدر نا امیدیم و همون اول کار میگیم: ولش کن بابا..... کی میره این همه راهو!!!!!!!!!!!!!!! چرا از تجربه ها استفاده نمی کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا باید همه چیز رو خودمون تجربه کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ پس تاریخ واسه چیه؟؟؟؟؟؟ چرا مغزمون رو آکبند نگه داشتیم؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا ازش نهایت استفاده رو نمی کنیم؟؟؟؟؟؟ و در آخر...... چرا این قدر از خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا دور شدیم؟؟؟؟؟؟؟؟ یه ساعت بشین رو کارات فک کن....... ببین خدا ازت راضیه.......... ببین خانوادت ازت راضین........... ببین دوستات ازت راضین....... اصلا همه به کنار.......... ببین خودت از خودت راضی هستی؟؟؟؟؟؟؟؟ لیاقت تو اینه؟؟؟؟؟؟؟ از جایگاهت راضی هستی؟؟؟؟؟؟ ارزششو داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه......... این جوری نمیشه....... باید تلاش کنی......... باید تلاش کنی تا بهش برسی......... باید بخوای......... باید بدوی........... باید به خــــــــــــــــــــــــــــدا نزدیک بشی....... باید ازش بخوای....... از همین الان باید شروع کنی........ فردا و شنبه و اول ماه رو از سرت دور کن....... از همین الان...... همین لحظه...... اولش سعی کن خودتو به خدا نزدیک کنی....... بعد واسه خودت هدف تعیین کن..... بعد تلاش کن......... مطمئن باش بهش میرسی........... شاید اولش سخت باشه.......... ولی میشه...... باور کن میشه........ در لحظه زندگی کن..... واسه خودت زندگی کن........ خودت باش........ کپی 100 تومن بیش تر نیست..... شروع که کردی بهم خبرشو بده........ پیروز هم که شدی خبرشو بهم بده..... واسه منم دعا کن...... که به هدفم برسم..... من + تو می تونیم.......... ما موفق میشیم....... انشاالله..... یا علـــــــــــــــــــــــــــــــــی........... موضوع مطلب :
پنج شنبه 92 دی 26 :: 12:41 صبح :: نویسنده : مائده احسانی نیا
موضوع مطلب : |