جمعه 91 مرداد 13 :: 3:30 عصر :: نویسنده : مائده احسانی نیا
به بندگانم بگو.... قُلْ یَا عِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَةٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَیْرِ حِسَابٍ ?10? بگو اى بندگان من که ایمان آوردهاید از پروردگارتان پروا بدارید براى کسانى که در این دنیا خوبى کردهاند نیکى خواهد بود و زمین خدا فراخ است بىتردید شکیبایان پاداش خود را بىحساب [و] به تمام خواهند یافت (10) موضوع مطلب :
جمعه 91 مرداد 13 :: 3:29 عصر :: نویسنده : مائده احسانی نیا
خدایا من هم مال و فرزند و عیال و خانمان میخواهم !
گفتم : خدایاااااااااااااااااااااا من هم دل دارم من هم آدمم من هم آرزو دارم بهترینها را داشته باشم.... گفتم خدایا من هم مال و فرزند و عیال و خانمان میخواهم...
با تاسف نگاهم کردی.... شنیدم نگاهت را : اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِى الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَامًا وَفِى الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ سوره حدید – آیه 20 بدانید که زندگى دنیا، در حقیقت ، بازى و سرگرمى و آرایش و فخرفروشى شما به یکدیگر و فزون جویى در اموال و فرزندان است [ .مثل آنها ]چون مثل بارانى است که کشاورزان را رستنى آن[ باران ]به شگفتى اندازد، سپس[ آن کشت ]خشک شود و آن را زرد بینى ، آنگاه خاشاک شود . و در آخرت[ دنیا پرستان را ]عذابى سخت است و[ مومنان را ]از جانب خدا آمرزش و خشنودى است ، و زندگانى دنیا جز کالاى فریبنده نیست موضوع مطلب :
جمعه 91 مرداد 13 :: 3:26 عصر :: نویسنده : مائده احسانی نیا
امان از حرف مردم
خشمم را مشت کرده ام و به درد و دیوار می کوبم بی تابی ام را... با این قضاوتهای نا به جا ... با این حرفهای نامنصفانه و دروغ... با این تهمتها و ناراستی ها و غیبتها و حرف و حدیثهای مردم باید چه کرد.... صدایت را که نمی شنوم .... صدایم را میشنوی؟ با حرف مردم چه کنم؟ با این بندگان بی انصافت چه کنم؟ پاسخ اینهمه قضاوت نادرست را چطور ندهم؟ چگونه بدهم؟؟؟؟ خودت بگو.... ....
وقت اذان است. اعصابم خط خطی است. تلویزیون را روشن میکنم. دارد قرآن می خواند.... خشکم میزند.... آیا این آیه پاسخ سوالهای من نیست؟ .... :
مزمل : وَاصْبِرْ عَلَى مَا یَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِیلًا ? 10 ? جزء 29 و بر آنچه مى گویند شکیبا باش و از آنان با دورى گزیدنى خوش فاصله بگیر.موضوع مطلب :
جمعه 91 مرداد 13 :: 3:25 عصر :: نویسنده : مائده احسانی نیا
یک نفر به داد من برسد.... چه کنم ؟ با این تنی که در این میانه کم آورده است و هی مرا زمین گیر میکند یک نفر به من کمک کند من با اینهمه سرگیجه، ضعف، دل نگرانی، حال بدی.... چه کنم؟ چرا هیچ دکتری نمی فهمد درمان درد من چیست؟ هی میگویند اضطراب است ... اضطراب اضطراب چه کنم؟ با اینهمه استرس با اینهمه اضطراب یک نفر مرا آرام کند من فقط آرامش می خواهم فقط آرامش....
از چه کسی کمک بگیرم؟ از چه چیز کمک بگیرم؟ چه چیز آرامم خواهد کرد؟
کتابت را باز میکنم... چه آیه دلنشینی:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ
اى کسانى که ایمان آوردهاید، از صبر و نماز کمک بگیرید که خداوند با صابران است سوره : البقرة آیه 153
نظرها را از دست ندهید.... موضوع مطلب :
جمعه 91 مرداد 13 :: 3:24 عصر :: نویسنده : مائده احسانی نیا
مثل یونس نباش خدایا... باز هم جریان آنطور که من خواستم پیش نرفت باز هم شکست... باز هم درب بسته... باز هم موج منفی... باز هم .... بازهم من خواستم و تو نخواستی... باز هم دل من رضا شد و رضای تو در آن نبود.... باز هم... خدایا... حداقل چیزی بگو که جانم از این غم رها شود.... قرآنت را باز می کنم ... چه محکم پاسخم گفتی عزیز :
فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلَا تَکُن کَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَکْظُومٌ سوره قلم - آیه 48 جزء 29
از خود می پرسم : مگر یونس چه کرد که من باید مثل یونس نباشم؟.... شما میدانید داستان یونس را ؟ یونس را و آنگونه ای که نباید باشیم؟....
موضوع مطلب :
جمعه 91 مرداد 13 :: 3:16 عصر :: نویسنده : مائده احسانی نیا
تلنگری برای تفکر!
قرآن! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند میشود همه از هم میپرسند "چه کسی مرده است؟" چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است ...
قرآن! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام. یکی ذوق میکند که ترا بر روی برنج نوشته، یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده، یکی ذوق میکند که ترا با طلا نوشته، یکی به خود میبالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و ...! آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم؟
قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که ترا می خوانند و ترا می شنوند، آنچنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند. اگر چند آیه از ترا به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد میزنند "احسنت ...!" گویی مسابقه نفس است ...
قرآن! من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای، حفظ کردن تو با شماره صفحه، خواندن تو آز آخر به اول، یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند، حفظ کنی، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند ...
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو. آنانکه وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند، گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما باقرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم... موضوع مطلب :
چهارشنبه 91 مرداد 11 :: 10:11 عصر :: نویسنده : مائده احسانی نیا
رمضان آمد و روان بگذشت ………. . بود ماهی به یک زمان بگذشت شب قدری به عارفان بنمود .......... . این معانی از آن بیان بگذشت - مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو؛ یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو ..... آیا چیزی قابل درو در این رمضان کاشته ایم؟ .من کنون روز جاوید گرفتم ز جهان؛ گر شما در هوس عید بقایید همه. بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد؛ هلال ماه به دور قدح اشارت کرد. ثواب روزه و حج قبول، آن کسی برد؛ که خاک میکده عشق را زیارت کرد. شهر صیام رفت و توبه نمودم ولی چه باک؛ با رؤیت هلال روی تو افطار می کنم. . عید فطر.. روز چیدن میوه های شاداب استجابت مبارک باد این عید فرخنده را به همگی شما عاشقان و دلدادگان صیام تبریک و تهنیت عرض می نماییم کسان که در رمضان چنگ می شکستند؛ نسیم گل بشنیدند و توبه بشکستند. . چه زود رفت این رمضان عمر ما ...... پس، بر لب جوی نشین و گذر عمر بین. . تا ز رویت گرفته ام روزه، جز به یادت نکرده ام افطار موضوع مطلب :
چهارشنبه 91 مرداد 11 :: 10:9 عصر :: نویسنده : مائده احسانی نیا
چهارشنبه 91 مرداد 11 :: 10:4 عصر :: نویسنده : مائده احسانی نیا
چهارشنبه 91 مرداد 11 :: 9:59 عصر :: نویسنده : مائده احسانی نیا
امروز زبان داشتم.خیلی خوش گذشت.برای افطار مهمون داشتیم.الان نشستن دارن با هم حرف می زنن.هیچ کس نیست بیاد پیش من با من حرف بزنه منم اومدم این تو. موضوع مطلب : |