سه شنبه 91 خرداد 23 :: 1:54 عصر :: نویسنده : مائده احسانی نیا
- خاله 2- عمه
موضوع مطلب :
سه شنبه 91 خرداد 23 :: 1:51 عصر :: نویسنده : مائده احسانی نیا
جک باحال
موبایلت داره زنگ میخوره. خوش غیرت میره خونه میبینه یکی بالای کمده. میگه: تو کی هستی؟ راهنمایی و رانندگی خرم آباد برای چندمین بار اعلام کرد: “شهروندان عزیز برای، آزمون راهنمایی رانندگی لازم نیست ناشتا باشید !! لطفا سوال نفر مایید” بررسی کردند که چرا چراغعلی چیزی یاد نمیگیره دیدند همینکه معلم تخته رو پاک میکنه او هم دفترشو رو پاک میکنه پشت چراغ قرمز یه گدایی اومده کنار ماشین … زن چراغعلی به شوهرش میگه به مناسبت روز زن برام آواز بخون بابام بهم گفت پدر سگه کره خر ! به چراغعلی میگن با اشکال جمله بساز آنقدر تو شعرا گفتن و میگن :” ای ساربان ! آهسته ران…” غضنفر به دوست دخترش تلفن میکنه میگه بیا خونمون هیچ کس نیست.دوست دخترش بعد از حمام کردن و کلی آرایش میره دم خونه غضنفر میبینه راست گفته هر چی زنگ میزده کسی خونه نبوده
موضوع مطلب :
سه شنبه 91 خرداد 23 :: 1:49 عصر :: نویسنده : مائده احسانی نیا
چقدر بی مزه!دانشنمدان متعقدند که مغز آدما فقط به اول و آخر کملات توجه مکینه برای هیمنه که تو تونستی این رو بخونی………. حالا بگو چند تا کمله غلط بود ؟؟؟ موضوع مطلب :
سه شنبه 91 خرداد 23 :: 1:47 عصر :: نویسنده : مائده احسانی نیا
سه شنبه 91 خرداد 23 :: 1:47 عصر :: نویسنده : مائده احسانی نیا
خنده بازار
داشتم ماشین رو دنده عقب میآوردم تو حیاط
الان شما اگه همینطوری بیکار هم نشسته باشید تو خونه روانشناسی رانندگی :
دقت کردین تو سریال های ایرانی شب که میشه زن و شوهر شب اول عروسی دعواشون میشه و مرده میره رو کاناپه میخوابه ، فرداشم زنه میره آزمایشگاه میگن بارداری!!!! متن کامل نامه تبریک جمعی از هنر مندان شیرازی به اصغر فرهادی : غضنفر ترانه قدیمى میخونه دوستش میگه: دمت گرم ما رو بردی به 40 سال پیش. غضنفر میگه: حالا یدونه قدیمی تر میخونم که صاف بری تو … ننت! سر کلاس زبان خارجه استاد از رفیقم چیزی پرسیده که باید به انگلیسی جوابشو میداده. چند ثانیه طول کشید واون همون طور که داشت فکر میکرد با خنده گفت : ….loading, please wait
\ΓΓΠΠΓΠΓΠ/
هروقت رفتین دکتر ازتون پرسید “اینجا درد میکنه؟” بهش دروغ بگین !!! چون دقیقا همونجا رو فشار میده بی شرف! خداوندا !! از برادران یوسف پرسیدن وقتی یوسف را در چاه انداختین چه گفت پاسخ دادند: گـُــفــت شــِـلــپ !
دانشمندان ایرانی با استفاده از روش مهندسی معکوس موفق به ساخت سرنشین بدون هواپیما شدند!
دختر خاله ام زنگ زده میگه تمام مشخصات لب تاپ تو بده به من ! میگم برای چی میخوای؟ میگه میخوام یه مدل بالاترش بخرم چشت در بیاد !!! به مامانم میگم میخوام برم بیمارستان ملاقات خاله.. میگه :تیریپِ فامیل دوستی ور ندار ، پرستار خوشگله امروز شیفتش نیست! سیستـــم پســـرا هم کلا خیلی جالبه! ما به یکی گفتیم خدا به زمین گرم بِزَنتت ، این نیز بگذرد… برای آب خنک خوردن احتیاجی به زندان رفتن نیست ، هرچی بیشتر میگذره و علم پیشرفت میکنه کل مردم دنیا رویاهاشون به حقیقت می پیونده، دقت کردین ما ایرانیا وقتی بچه هستیم میگن بچه است، نمیفهمه! موضوع مطلب :
سه شنبه 91 خرداد 23 :: 1:46 عصر :: نویسنده : مائده احسانی نیا
جکستان
فقط ایرانی ها هستند که : تو دستشویی فکر میکنند، فقط خانومهای ایرانی هستن از یه هفته قبل از عروسی هی میگن چی بپوشیم؟! .. چی بپوشیم؟! فقط یه ایرانی به بهانه پا درد از پله برقی استفاده میکنه ولی وقتی سوار پله برقی شد شروع میکنه همراه پله ها بالا و پایین رفتن!
فقط یه ایرانی میتونه دقیقا بره همون جایی که بزرگ نوشته (فتوکپی نداریم ) بپرسه : آقا کپی میگیرید؟…!!! موضوع مطلب :
سه شنبه 91 خرداد 23 :: 1:44 عصر :: نویسنده : مائده احسانی نیا
لغت نامه غضنفرکادو : برادر دوم کاسه : برادر سوم کافور : برادر چهارم کامیون : برادر وسطی کره حیوانی : بیچاره ناشنواست باکتری : پ ن پ با قوری 1,2,4,5,6,… : کوسه فیله گوساله : فیل نفهم، فحش رایج بین فیل ها فیروز کریمی : در روز مرا حمل کنید Acrobat reader: ژیمیناستی که موقع اجرا گُه میزند باقرخان : خوانندهای که در هنگام خواندن قر میدهد قرتی : نوعی چای که با قر و حرکات موزون سرو میشود ! وایمکس : درنگ چرا ؟! شیردان : آنکه شیر خوب را از بد تمیز می دهد ! مختلف : مرگ مغزی ! غیرتی : هر نوع نوشیدنی به جز چای ! تهرانی : تیکه های هلوی باقیمانده ته آبمیوه ! کاشمری : در آرزوی ازدواج ! ژنتیک : ژنی که عامل اصلی تیک زدن در انسان می باشد ! __________ موضوع مطلب :
سه شنبه 91 خرداد 23 :: 1:43 عصر :: نویسنده : مائده احسانی نیا
خنده بازاردیشب تو سرمای خدا درجه زیر صفر، مرامی یه خانوم مسن رو سوار کردم..
هم دختر خالم هم شوهرش دماغ عملین.اونوقت بچشون که به دنیا اومده دماغ داره اندازه گلابی!
دیشب یکی از فامیلامون اومده بودن خونمون یه دختر 3 ساله با مزه داشتن.
عموم آمریکا زندگی میکنه…
یه بار تو یه جمعی بودم مامانم زنگ زد گفت : یه سوالی ازت می پرسم اونجا تابلو نکن ! فقط با اره یا نه جواب منو بده ! باشه ؟
مامانم داره به یه زنه آمریکایی هفت سینو توضیح میده: It should start with “S”, like APPLE!!
دیشب ساعته 3 نصفه شب دختر خالم بعده یه سال اس داده… موضوع مطلب :
سه شنبه 91 خرداد 23 :: 1:38 عصر :: نویسنده : مائده احسانی نیا
شصت راه برای ذله کردن خواهر، برادرها!1- هر وقت از شما چیزی خواستند توجه نکنید بعد بگویید : چی؟ 2- شب چراغ را روشن بگذاریید و بگویید درس دارم. 3- غذا را با دهان باز بجوید. 4- پول توجیبی آنها ر از پدر و مادرتان بگیریید و بگویید به آنها میدهم بعد ندهید. 5- سر غذا از استفراغ دوستتان سر کلاس بگویید. 6- لیوان پر از آب آنها را بردارید. 7- کتابهای آنها را به دوستانتان بدهید. 8- کتابهای آنها را خط خطی کنید. 9- هرگز از کار بدی که انجام داه اید عذر خواهی نکنید. 10- سعی کنید چاقی دوستتان را به بزرگی آنها مثال بزنید. 11- کتاب درسی روزانه ی آنها را اشتباهی با خود به مدرسه ببرید. 12- از همه کارهای آنها عیب بگیرید. 13- سوالهای ریاضی خود را از آنها بپرسید....(سخت ها را ). 14- موقع مواخذه شدن توسط پدر یا مادرتان آنها را مقصر بدانید. 15- خوراکی آنها را بخورید. 16- هنگهایی که آنها از آن متنفر هستند را گوش بدهید. 17- از وسایلآنها استفاده کنید...( بدون اجازه). 18- در تابستان ها شبها روی آنها پتوبیندازید. 19- در تابستان ها کولر را خاموش کنید و بگویید آنها خاموش کرده اند. 20- روزهای جمعه که آنها خوابند ساعت کوک کنید. 21- در مواقع حساس فیلم به طور اتفاقی کانال را عوض کنید. 22- وسایل مورد علاقه آنها را استفاده کنید و به طور اتفاقی خراب کنید. 23- از اسپری آنها استفاده کنید. 24- دفتر چه خاطرات آنها را بخوانید. 25- ادای آنها را در بیاورید باید با صدای آنها باشد تا عمل کند. 26- وقتی که کتاب می خوانند چراغ را خاموش کنید. 27- ازآنها پیش پدر و مادر شکایت کنید. 28-آنها را از دیدن فیلم مورد علاقه منع کنید. 29- وقتی در دستشویی هستند در را محکم بزنید و بگویید فوری است. 30- وقتی ژل زده اند آب روی آنها بریزید. 31- الکی گریه کنید تا آنها مواخذه شوند. 32- آنها را قلقلک دهید. 33- وقتی لباس نو پوشیده اند برای نه در سینی چایی بیاورید و سینی را ول کنید روی آنها. 34- وقتی از حمام مده اند بیرون بگویید: هنوز روی سرت کف است و همین طور تا شب. 35ـ کلمه ای را هزارها بار بگویید. 36- وقتی می خواهند تنها باشند در اتاق آنها را بزنید. 37- به تلفن آنها با دوستانشان گوش دهید. 38- ویندوز کامپیوتر آنها را پاک کنید. 39- به سایت هایی بروید که در صد ویروس در آنها 100% باشد. 40- وقتی از شما می خواهند کاری را انجام دهید برعکس انجام دهید. 41-ایمیل های آنها را بخوانید. 42- با آنها دعوا کنید. 43- آنها را بترسانید. 44- صبح روز جمعه آنها را بیدار کنید و بگویید از سرویس جامانده و باید تامدرسه راه برود. 45- موقع امتحانهای ترم فیلم مورد علاقه ی او را بگیرید و خودتان ببینید. 46- کارهای خطرناک انجام دهید و بعد بگویید تقصیر آنهاست . 47- بازی های کامپیوتری آنها را پاک کنید. 48- وقتی تازه از مدرسه امده بگوییدباید برود و برای شمابستنی بخرد....(حتی با گریه). 49- وقتی درحمام هست چراغ حمام راخاموش کنید وبگویید برق رفته..... باید همه وسایل خاموش باشد تا عمل کند. 50- لباسهای آنها را اطو کنید و بسوزانید. 51- وقتی از شما آب خواستند لیوان بزرگی را بردارید و کمی اب در آن بریزید . 52- وقتی خواب است آهنگ بلند کنید. 53- موبایل او را خراب کنید. 54ـ با موبایل او ساعتها حرف بزنید بعد آخر ماه او را نصیحت کنید و بگویید : اخه بچه تو چقدر با این تلفن حرف میزنی؟ 55- از کارت اینترنت آنها استفاده کنید. 56- هرموقع در کار شما فضولی کردند بگویید بدرد بچههای زیر سه سال نمی خورد. 57- در کار آنها دخالت کنید و آنها را مسخره کنید. 58ـ از او بخواهید برای شما کادو تولد بخرد. (سیریش شوید) 59ـ با دوربین عکاسی او تا می توانید عکسهای چرت بگیرید. 60ـ او را با القاب خره ، دیوونه، گاو و....... صدا کنید موضوع مطلب :
سه شنبه 91 خرداد 23 :: 1:37 عصر :: نویسنده : مائده احسانی نیا
گاو ماما می کرد گوسفند بع بع می کرد سگ واق واق می کرد و همه با هم فریاد میزدند حسنک کجایی شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود.حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید.او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند.او هر روز به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند. موهای حسک دیگر مانند پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند. دیروز که حسنک با کبری چت می کرد.کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند چون او با پتروس چت می کرد.پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می کرد.پتروس دید که سد سوراخ شده اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود.او نمی دانست که سد تا چند لحظه دیگر میشکند.پتروس در حال چت کردن غرق شد. برایمراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود.ریز علی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت.ریزعلی سردش بود و دلش نمیخواست که لباسش را درآورد.ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله دردسر نداشت.قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد و کبری و مسافران قطار مردند . اما ریز علی بدون توجه به خاه رفت.خانه مثل همیشه سوت و کور بود.الان چند سالی است که کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد.او اصلا حوصله مهمان ندارد.او پول ندارد که شکم مهمان ها را سیر کند. او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد. او کلاس بالایی دارد.او فامیل های پولداری دارد . او آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت.اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد به همین دلیل است که دیگر در کتاب های دبستان آن داستانهای قشنگ وجود ندارد. موضوع مطلب : |